باباطاهر دوبیتی 4
دوبیتی شمارهٔ ۴
ته که ناخواندهای علم سماوات ته که نابردهای ره در خرابات
ته که سود و زیان خود ندانی بیاران کی رسی هیهات هیهات
Life Words
دوبیتی شمارهٔ ۴
ته که ناخواندهای علم سماوات ته که نابردهای ره در خرابات
ته که سود و زیان خود ندانی بیاران کی رسی هیهات هیهات
قصیدهٔ شمارهٔ ۲ - قصیدهٔ در مدح قوام الدین محمد صاحب عیار وزیر شاه شجاع
ز دلبری نتوان لاف زد به آسانی هزار نکته در این کار هست تا دانی
بجز شکردهنی مایههاست خوبی را به خاتمی نتوان زد دم سلیمانی
هزار سلطنت دلبری بدان نرسد که در دلی به هنر خویش را بگنجانی
چه گردها که برانگیختی ز هستی من مباد خسته سمندت که تیز میرانی
به همنشینی رندان سری فرود آور که گنجهاست در این بیسری و سامانی
بیار بادهٔ رنگین که یک حکایت راست بگویم و نکنم رخنه در مسلمانی
به خاک پای صبوحیکنان که تا من مست ستاده بر در میخانهام به دربانی
ادامه دارد...❤️
رباعی شمارهٔ ۲
چون عهده نمیشود کسی فردا را حالی خوش دار این دل پر سودا را
می نوش به ماهتاب ای ماه که ماه بسیار بتابد و نیابد ما را
رباعی شمارهٔ ۱
برخیز و بیا بتا برای دل ما حل کن به جمال خویشتن مشکل ما
یک کوزه شراب تا بهم نوش کنیم زان پیش که کوزهها کنند از گل ما
دوبیتی شمارهٔ ۳
اگر یار مرا دیدی به خلوت بگو ای بیوفا ای بیمروت
گریبانم ز دستت چاک چاکو نخواهم دوخت تا روز قیامت
غزل
دلا در عشق تو صد دفترستم که صد دفتر ز کونین ازبرستم
منم آن بلبل گل ناشکفته که آذر در ته خاکسترستم
دلم سوجه ز غصه وربریجه جفای دوست را خواهان ترستم
مو آن عودم میان آتشستان که این نه آسمانها مجمرستم
شد از نیل غم و ماتم دلم خون بچهره خوشتر از نیلوفرستم
ادامه دارد...❤️
دوبیتی شمارهٔ ۲
تن محنت کشی دیرم خدایا دل با غم خوشی دیرم خدایا
زشوق مسکن و داد غریبی به سینه آتشی دیرم خدایا
دوبیتی شمارهٔ ۱
ببندم شال و میپوشم قدک را بنازم گردش چرخ و فلک را
بگردم آب دریاها سراسر بشویم هر دو دست بی نمک را